تحلیل محتواییِ فضای شهری بر اساس نظریه رمان بختین
Authors
Abstract:
تحلیل محتواییِ فضاهای شهری و استخراج معانی مستتر در آنها یکی از حوزههای بحث برانگیز در مطالعات شهری است. به نظر میرسد یکی از شیوههای مواجهه با این موضوع، استفاده از تکنیکهای زبانشناسانه در مقایسۀ فضاهای شهری با متون است. این مقاله به فضاهای شهری نه به عنوان هر متنی بلکه به عنوان نوعی خاص، یعنی گونۀ رمان پرداخته است. نوشتار پیش رو در پی آن است که با اتخاذ رویکردی کیفی و با شیوۀ تفسیری-تبیینی به تحلیل فضاهای شهری از دریچه نگاه زبانشناسانه میخاییل بختین به تحلیل رمان و معیارهای آن بپردازد. شیوه نگرش او به تحلیل گونۀ داستان، یکی از نظریات نسبتاً جدید در زبانشناسی است که تحلیل متن را نه در سطح تحلیل واژه یا جمله، بلکه در گرو تحلیل تاریخ و زمینه های اجتماعی بستر آن می بیند که امروزه به عنوان چارچوبی تحلیلی در بسیاری از زمینه های فلسفی، ادبی و هنری به کار برده میشود. به نظر میرسد این نگرش میتواند در تحلیلهای محتواییِ فضاهای شهری کارآمد واقع گردد. دستاورد این پژوهش، تدوین ساختاری تحلیلی است که با رویکرد تحلیل رمان در زبانشناسی، به عنوان ابزاری در فهم معانیِ مستتر در چهارباغ اصفهان در عصر صفوی، مورد استفاده قرار گرفته است.
similar resources
تحلیل رمان «چراغها را من خاموش میکنم» بر اساس نظریه گروه خاموش
بر مبنای تئوری گروه خاموش، قدرت مسلط مردان در جامعه در ساختار مرد-ساخته زبان نیز تبلور دارد و زنان به راحتی نمیتوانند با این زبان مرد ساخته به بیان خود بپردازند و از این جهت به گروههای خاموش تبدیل میشوند. هدف این مقاله آن است که دریابیم بر مبنای نظریه گروه خاموش از کرامارا و نظریه رتوریک سلطه از استارهاک، آیا استراتژیهای سلطه یعنی تسلیم، تمرد، گوشهگیری و دستکاری در رمان «چراغها را من خام...
full textتحلیل ساختاری شخصیتهای رمان "بیروت 75 " غادة السمان بر اساس نظریه کنشی گریماس
چکیده نقد ساختاری به معنای امروزی آن، در حدود دهه ۱۹۶۰، به منظور به کار بستن روشها و دریافتهایسوسور در عرصه ادبیات شکوفا شد که این شیوه جدید در بررسی، علم ادبی جدیدی را به نام روایتشناسی پدید آورد. در روایتشناسی، شخصیت جزئی از ساختار کلی متن داستان به شمار میآید که سادهترین نقش آن نقش کنشگریست. گریماس بر اساس همین کنشهای شخصیتهای داستانی، مدلی را در بررسی شخصیت طراحی کرده است که از...
full textنظریه مرحلهای و تحلیل بقا بر اساس نظریه مشابهت زمانی
چهاربعدگرایی به عنوان یک هستیشناسی اشیای مادی بر این اعتقاد است که بقای اشیا در زمان، مشابه امتداد آنها در مکان است. یکی از نسخههای مهم این نظریه مشهور به نظریه مرحلهای، بر این باور است که اشیا عادی، مراحلی لحظهای هستند که به واسطه داشتن مشابههای زمانی مختلف در زمانهای مختلف بقا دارند. یکی از ایرادات عمده این نظر این است که این نظریه، در تبیین حقیقی بقای اشیا در زمان توفیقی ندارد. این نوش...
full textتحلیل مقایسهای غرر بر اساس نظریه بازیها و نظریه قراردادها
پژوهش پیش رو بر آن است تا غرر را به عنوان یکی از مهمترین منهیات در شرع اسلام و قواعد اصولی اقتصادی اسلامی به طور دقیق مورد تحلیل قرار دهد. برای این منظور، ابتدا با استفاده از روش کتابخانهای در منابع فقه شیعه و مطالعههای انجامشده در این باره، غرر را تفسیر کرده و با روش تحقیق توصیفی و استفاده از استدلال ریاضی، با استفاده از نظریه بازیها و نظریه قراردادها به طور موازی این قاعده مهم اقت...
full textتحلیل هژمونی آمریکا بر اساس نظریه نئوگرامشی
هژمونی به نوعی وضعیت بینالمللی یا نظم جهانی اشاره دارد که بر مبنای الگوهای رفتاری و سیاست تفوقجویانه یک دولت شکل میگیرد. در شرایط هژمونیک، یک دولت قدرتمند از جهات سیاسی، اقتصادی، نظامی و حتی فرهنگی سعی در ایجاد، تداوم و مدیریت نظم بینالمللی مطلوب خود دارد. این مقاله درصدد است تا هژمونی آمریکا را در قالب نظریه نئوگرامشی بعد از جنگ جهانی دوم مورد بررسی قرار دهد. بنابراین پرسش اصلی مقاله...
full textتحلیل ساختار روایی رمان سلوک بر اساس نظریّة ژنت
چکیده استفادة مؤثّر از فنون روایی منجر به خلق آثاری موفّق در حوزة ادبیّات داستانی شده است. محمود دولتآبادی نویسندهای برجسته در این حوزه و داستان سلوک وی، جزو آثار جریان سیّال ذهن است. این پژوهش، به شیوة توصیفی - تحلیلی، در پی شناسایی تأثیر به کارگیری فنون روایی بر داستان سلوک است؛ به همین منظور، بعد از معرّفی نظریّة ژنت و شرح نظریّۀ روایت وی در سه سطح «زمان دستوری: نظم و ترتیب، تداوم، بسامد»، «وجه: ...
full textMy Resources
Journal title
volume 22 issue 3
pages 45- 65
publication date 2017-11-22
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023